مقدمه

چند سال پیش و وقتی برای اولین بار کلمه پرتوتایپ را شنیدم، مانند اکثر افراد که از یک موضوع چیزی نمیدانند به گوگل رجوع کرده. متعجب شدم که چرا تا کنون هیچ چیز راجع به آن نمیدانستم. روند ساخت پرتوتایپ مهمترین بخش تولید هر چیزی است. لحظه ای که ای اولین بار از ذهن خارج و به دنیای واقعی پا میگذارد.  

نمیتوان هیچ مقطع زمانی را به عنوان شروع شکل گیری این پدیده در نظرگرفت. شاید با شروع مدرنیته، شاید به واسطه ریشه یونانی کلمه، یونان باستان و شاید با شروع جنگ سرد. نمیتوان هیچ تاریخچه خاصی از اینکه اولین بار چه کسانی و چگونه ایده ساختن نمونه های اولیه به ذهنشان رسیده است را به عنوان مرجع پذیرفت.

میتوان از نیکولا تسلا که توانست یکی از مهمترین اختراعات تاریخ، یعنی جریان متناوب برق را توسط در قوطی واکس به سرمایه گذاران نشان داد… به عنوان شخصی که نشان داد پرتوتایپ ها تا چه حد می‌توانند جدی بوده و کارایی داشته باشند عنوان کرد.

اما عمر مقوله پرتوتایپ یا نمونه های اولیه را (البته نه به مفهوم امروزی) میتوان برابر با طول تاریخ بشریت دانست. از ابتدای شکل گیری تمدن و زمانیکه انسانها شروع به اختراع و ساخت ابزارها کردند، اولین موضوعی که فکرشان را مشغول کرده این بوده که آیا این ایده درستی است؟ یا این کار خواهد کرد؟ قطعا بعد از اولین استفاده متوجه ایرادات، کمبود ها و  نقاط ضعف آن شده‌اند. دوباره و دوباره این فرآیند را تکرار تا در نهایت  ابزاری کاربردی ساخته که در چندین هزار پیش رویشان نیز از آن استفاده کرده اند.

 تاثیر روند ساخت پرتوتایپ بر روی محصول نهایی 

در صنعت بازیهای رومیزی، روند ساخت پرتوتایپ نقش بسزایی در تبدیل یک ایده به یک بازی را ایفا میکند. پروتوتایپ‌ها تعیین کننده این موضوع هستند که آیا ایده شما ارزش پیگیری و توسعه دارد یا خیر. شما به عنوان یک طراح اکنون تمام ایده های خود راجع به مکانیزم را یادداشت کرده اید. دفترچه قوانینی را تهیه و تنظیم کرده اید، و حتی یک موضوع داستانی هم برای بازی خود انتخاب نموده اید. شما همه چیز را میدانید. در ذهن خود حالتهای مختلف را تصور کرده اید، اما همچنان نمی‌دانید افکار شما چگونه عمل خواهند کرد. شاید ساعتها تفکر راجع به اینکه یک کارت چه مشخصاتی داشته باشد یا کجای صفحه قرار گیرد، کمکی به شما نکرده، در حالی که کافیست آن را روی یک کاغذ نوشته و از آن در شرایط واقعی استفاده کنید. آن تکه کاغذ همه چیز را به شما خواهد گفت.

ممکن است شما همه چیز را در نظر گرفته باشید اما یک حالت نادر را بررسی نکرده و تعادل بازی را بر هم بزنید.  شاید یک دایره رنگی بر روی تعدادی از کارتها همه مشکلات احتمالی را برطرف کند. شما فقط وقتی متوجه خواهید شد که آن ها را ببینید

فقط شروع کنید

روند ساخت پرتوتایپ به خودی خود قواعدی نا نوشته اما غیر قابل تغییر و با اهمیت دارد. برای شروع شما نباید به سراغ ساختن نسخه نهایی که آن را در ذهنتان تجسم می‌کنید بروید.

  اکنون تنها فکر خود را از ذهنتان خارج کنید و روی تکه های کاغذ پیاده سازی کنید

این کار را با حداقل امکانات انجام دهید. به یک تاس نیاز دارید اما فعلا آن را در دسترس ندارید؟ متوقف نشوید. از 6 کاغذ که روی آن از 1 تا 6 نوشته استفاده کنید هر کارت حکم یک وجه تاس را خواهد داشت. یا نهایتا یک تاس بسازید. نیاز به یک تصویر یک گلادیاتور دارید که یک شمشیر بلند در دست دارد؟ آن را روی کارت بنویسید. به همین سادگی. برای قدم اول نیازی به تصویر سازی و ساخت اجزا با جزئیات فراوان ندارید. فقط و فقط ایده را از ذهن خود خارج کنید.

یک پیشنهاد عالی استفاده از اجزای بازیهای کهنه است. یا بازیهای خودتان که دیگر از آنها استفاده نمیکنید. هر چند به احتمال فراوان آنها را مانند فرزندانتان دوست داشته و ناقص کردن آنها بسیار سخت خواهد بود و یا بازیهای ناقص و کهنه دیگران که از آنها دل بریده و با ارزان ترین قیمت قصد فروششان را دارند. سریع به آنها پیغام دهید، به سراغشان بروید و بازیهایشان را بخرید.

شروع یک تکامل

اکنون وارد مرحله ای از روند ساخت پرتوتاتیپ شده‌اید که تنها ورودش با خودتان است! تست کردن بازی به صورت تک نفره. شاید هر بار تست کردن بازی چند نکته پنهان را برایتان آشکار کند. اگر بر روی طرح اولیه خود تعصب نداشته باشید با هر بار تست با یک ساختار متفاوت رو به رو خواهید شد. اما همانطور که گفته شد این مسیر پایانی ندارد و در یک نقطه باید با خود بگویید دیگر کافیست.

آنقدر باید نسخه اولیه را به چالش بکشید تا نهایتا به نقطه ای که به نظرتان همه چیز درست است برسید. خبر بد اینکه در این نقطه صرفا همه چیز درست نیست و پلی تست های با بازیکنان دیگر گویای همه چیز هستند. اما تا همین جا کافیست. ایده های خود را با هم یکی نکنید، آنها را برای بازیهای دیگر کنار بگذارید.  

شما با قطعاتی رو به رو هستید که تمام اطلاعات ذره ذره به آنها اضافه شده. آنها آماده هستند تا تبدیل به یک نسخه جدید و کامل تر شوند. شما می‌توانید از عکسها و آیکونهایی که به وفور یافت میشوند استفاده کنید. اگر با نرم افزارهای طراحی آشنایی دارید، اکنون موقع استفاده از آنهاست. می‌توانید کارتهایی با جزییات بیشتر، با فونت مشخص و یکنواخت بسازید تا از نظر بصری هم مخاطبان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند

پیشنهاد

معمولا همه افرادی که قرار است با آنها پلی تست انجام دهید نمی‌توانند تصور کنند  که یک دایره زرد به معنی  شاه یا یک مثلث آبی به معنی جاسوس است. این امر در روند ساخت پرتوتایپ به هیچ وجه ضروری نیست، اما اگر دوستی دارید که می‌تواند یک شاه و یک جاسوس برای شما در اسرع وقت و بدون دریافت هزینه طراحی کند، با او تماس بگیرید و از او بپرسید برنامه ای برای امشب دارد یا خیر.

یک پیشنهاد دیگر جمع آوری تمام آن قطعاتی است که به عنوان پرتوتایپ از آنها استفاده کرده اید. این آخرین باری نیست که شما به آنها نیاز پیدا خواهید کرد. از همین ابتدای پروژه  شروع به طبقه بندی و گسترش آنها کنید. تاکید بر روی این موضموع بسیار مهم است که بیش از اندازه هزینه نکنید. بسیاری از بازی در نهایت به آنچه شما به آن فکر میکنید تبدیل نمیشوند.

این پایان راه نیست

اکنون شما برای انجام پلی تست آماده اید. اما قدم پیش رو زمانی است که شما متواجه نواقص پرتوتایپ خود خواهید شد. این امر اجتناب ناپذیر است و

تنها کاری که می‌توان انجام داد صبر و استمرار است

اگر به اجزای بیشتری نیاز دارید همچنان به سراغ همان قوانین قبلی بروید. تصور اینکه میتوان با تصویر سازی بهتر ایرادات بازی را برطرف کرد یک چاله بزرگ و پر خرج است.

شاید در برخورد اول وقتی شما تصویر یک شاه را به عنوان یک شاه در پلی تست به بازیکنان نشان می‌دهید. آنها هیجان زده شده و مشتاقانه منتظر مشاهده تغییرات جدید هستند. اما اگر مجددا با همان ایراد قبلی مواجه شوند، اینبار برگرداندن امید و انگیزتان کار سخت تری خواهد بود.

همه چیز در جای خود

نهایتا بازی شما کار خواهد کرد. این لحظه با شکوهی برای شماست. می‌توانید تمام عشقتان را نسبت به بازی با ارتقای سطح کیفی  پرتوتایپ ابراز کنید. ابتدا داستان بازی را تکمیل کرده، بر روی تصاویر و شخصیتها تحقیق کافی را انجام دهید. در صورت لزوم با متخصصین این امر مشورت کنید. اگر شما یک بازی با تم آتشنشانی دارید حتما به سراغ یک کارشناس آتشنشانی بروید و به جزییات دقت بیشتری کنید. در مورد این مثال خاص، پس از صحبت کردن با یک کارشناس به احتمال زیاد ایده های جدیدی به ذهن شما خطور خواهد کرد. آنها را جدی بگیرید اما اگر آنچنان مهم و تاثیرگذار نیستند از آنها به عنوان بسته الحاقی استفاده کنید. با وارد کردنشان به بازی تدر این لحظه تعادل آن را به هم نزنید.

مجددا به سراغ دوست تصویرگر خود بروید. اگر چنین دوستی ندارید، از حالا به فکر پیدا کردن یک تصویرگر که ترجیحا با دنیای بازی های رومیزی آشنایی دارد باشید. دقت کنید شما همچنان با تصویرسازی نهایی بازی فاصله زیادی دارید. اکنون تنها به تصاویر شماتیک، اسکچ ها و طرح های اولیه نیاز دارید.

راهی تا پایان روند ساخت پرتوتایپ نمانده

اگر به تاس، برد یا مکعب های چوبی  نیاز دارید، تهیه آنها را با جدیت بیشتری دنبال کنید.  متحمل شدن کمی هزینه را محتمل بدانید. بهترین گزینه برای ساخت بردها فوم ها و مقواهای ماکت سازی میباشند.

هیجان شما برای انتخاب اسم و تصاویری که در ذهنتان از اینکه بازیتان تا کجا پیش رفته تجسم میکنید کامل طبیعی و قابل احترام است، اما کمی صبر کنید. گزینه ها را روی کاغذ بنویسید چون یک اسم خوب شاید به تنهایی نتواند تبدیل به یک برند شود و این امر مستلزم گذراندن  آزمون و خطاهای بسیاری است.

در این لحظه شما یک بازی قابل اجرا دارید که از نظر بصری به خصوص با سرمایه گذاران و ناشران ارتباط بهتری برقرار می‌کند.

همه چیز را چاپ کنید و به شکل اصلیشان در بیاورید. داخل یک جعبه گذاشته و قدم به دنیای تجارت بگذارید.

در نهایت نکته مهمی که بسیاری از طراحان بازی های رومیزی با آن مواجهند این است که آنها همیشه عاشق خلق کردن هستند. پس اگر با تمام این مطالب عمدتا بازدارنده ساعتها به قیچی کردن، چسباندن، نوشتن و… پرداختید و حتی به پرداخت هزینه های غیر معمول برای ساخت نمونه های اولیه رضایت دادید، بدانید که تنها نیستید.